نظریه برچسبزنینظریه برچسبزنی از موضوعات به کار رفته در علم حقوق بوده و قائلین به آن معتقدند انحراف یک پدیده اجتماعی است و ناشی از عوامل روانشناختی یا زیستشناختی نبوده، بلکه این جامعه است که هویت انحرافی را در افراد پدید میآورد. به زعم این افراد، گروههای اجتماعی قانون را به وجود میآورند و مشخص میکنند چه رفتاری و تحت چه شرایطی صورت پذیرد و رفتار انحرافی به میزان احترام مردم به آن قانون بستگی دارد. ۱ - مقدمهبسیاری از جرمشناسان ردپای نظریه برچسبزنی را به کتاب «جرم و اجتماع» (۱۹۳۸) اثر فرانک تانن بام (frank Tannenbaum) باز میگردانند [۱]
ویلیامز، مک شین، فرانک پی – ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۵۱، ترجمه حمیدرضا ملک محمدی، تهران، نشر میزان، ۱۳۸۳، اول.
او معتقد بود وقتی فردی به عنوان بزهکار دستگیر میشود این برچسب [ بزهکاری] علاوه بر اینکه میتواند تصویر شخص از خودش را تغییر دهد موجب میشود تا مردم نسبت به آن برچسب و نه به خود آن فرد واکنش نشان دهند. [۲]
ویلیامز، مک شین، فرانک پی – ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۵۱، ترجمه حمیدرضا ملک محمدی، تهران، نشر میزان، ۱۳۸۳، اول.
لکن این تفکر تانن بام عنوان برچسبزنی به خود نگرفت تا اینکه در سال ۱۹۶۳ آقای هوارد بکر (Howard Becker) استاد دانشگاه شیکاگو نظریه تانن بام را روز آمد کرد و تئوری برچسبزنی (Labelling theory) یا انگزنی یا لکهزنی (stigmatization) را ارائه کرد. [۳]
نجفی ابرندآبادی، علی حسین، مباحثی در علوم خبائی (تقریرات درس جامعهشناسی خبایی نیم سال دوم ۱۳۸۳-۸۴)، ص۲۰۷۶ مسلسل، تهیه و تنظیم مهدی صبوری.
نظریه برچسبزنی در فضای انتقاد به حقوق کیفری و جرمشناسی زمان خود مطرح شد و ابتدا تعریف حقوقی (قانونی) جرم و فرایند جرمانگاری را مورد انتقاد قرار داد و سپس برچسبزنی را به عنوان عامل جرم مطرح و از جرمشناسی موجود بخاطر خُردنگری و نادیده گرفتن نقش حقوق کیفری و نهادهای کنترل جرم در بررسی عوامل جرم به شدت انتقاد کرد. [۴]
نجفی ابرندآبادی، علی حسین، مباحثی در علوم خبائی (تقریرات درس جامعهشناسی خبایی نیم سال دوم ۱۳۸۳-۸۴)، ص۲۰۷۰ و ۲۰۷۱.
۲ - انتقاد از تعریف جرمیکی از مشخصههای جرمشناسی پوزیتویستی این است که جرم اساساً به عنوان یک عامل مقدّر و محتوم معرفی شده است و اینگونه فرض شده است که جرم در دنیای واقعی وجود دارد و افراد جامعه در مورد ارزشها و هنجاری اساسی جامعه و اینکه چه رفتارهائی باید جرم تلقی شود اجماع دارند و وظیفه جرمشناسان ارائه یک تحقیق قابل مشاهده و ملموس در مورد این است که چرا برخی از مردم مرتکب جرم میشوند. [۵]
وایت- هینس، راب – فیونا، درآمدی بر رجم و جرمشناسی، ص۱۱۹، ترجمه صدیق بطحایی اصل، تهران، نشر دادگستر، بهار ۸۲، اول.
ولی از منظر نظریه برچسبزنی «انحراف کیفیتی از واکنش است و ذات یک رفتار نیست اگر واکنشی وجود نداشته باشد انحرافی وجود ندارد» [۶]
ویلیامز، مک شین، فرانک پی، ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۶۳.
بنابراین «جرم بوسیله کنش و واکنشهای اجتماعی و به وسیله آنانی که قدرت برچسبزنی دارند تعریف میشود» [۷]
وایت – هینس، راب، فیونا، درآمدی بر رجم و جرمشناسی، ص۱۲۵.
و مشخص کردن اینکه چه چیزی جرم میباشد توسط مامورین رسمی و افرادی که دارای قدرت برچسبزنی میباشند صورت میگیرد. [۸]
وایت – هینس، راب، فیونا، درآمدی بر رجم و جرمشناسی، ص۱۲۳.
۳ - برچسبزنی بعنوان عامل جرم زاحفظ یک خود- انگارۀ نامجرمانه، برای اغلب مردم خیلی مهم است وقتی شخص دستگیر و محاکمه و در نهایت محکوم میشود جامعه طی این فرایند شخص را به طور رسمی و گسترده مجرم معرفی میکند. [۹]
ولد – برنارد- اسنیپس، جرج، توماس- جعفری، جرمشناسی نظری، ترجمه علی شجاعی، تهران، سمت، ۱۳۸۰، اول، ص۳۰۱.
در این صورت ممکن است شخص تصویر داده شده از سوی جامعه را بپذیرد و بر اساس آن، تصویر شخصی خویش را تغییر دهد و خود- انگارۀ مجرمانه در وی شکل گیرد [۱۰]
ویلیامز – مک شین، فرانک پی، ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۵۸.
رفتار مجرمانهای که در بستر یک خود- انگارۀ نامجرمانه به علل مختلف زیستی، روانشناختی و جامعهشناختی روی میدهد از نظر لمرت (Edwin M. Lemert) انحراف اولیه است [۱۱]
ویلیامز – مک شین، فرانک پی، ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۵۸.
ولی رفتار مجرمانهای که در بستر یک خود –انگارۀ مجرمانه ارتکاب مییابد انحراف ثانویه و فرایند آن از نظر لمرت به شرح ذیل است.«۱- انحراف اولیه؛ ۲- مجازات اجتماعی؛ ۳- انحراف اولیه بیشتر؛ ۴- مجازات سنگینتر و پس زدن؛ ۵- انحراف بیشتر احتمالاً همراه با شروع تمرکز خصومتها و کینهها بر روی کسانی که این مجازاتها را ایجاد میکنند؛ ۶- بحرانها به پایان حد تحمل میرسد، و در قالب کنش رسمی به وسیله نشان دار کردن فرد منحرف از سوی اجتماع ظاهر میشود؛ ۷- تقویت رفتار فرد منحرف به عنوان واکنشی نسبت به نشان دار شدن و مجازات؛ ۸- پذیرش نهایی موقعیت اجتماعی منحرف و تلاشهایی برای تنظیم بر اساس نقش مرتبط». [۱۲]
ویلیامز – مک شین، فرانک پی، ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۵۸.
۴ - عوامل پذیرش خود- انگارۀ مجرمانهدر تغییر خود- انگارۀ نامجرمانه و پذیرش خود- انگارۀ مجرمانه عوامل زیر مؤثر هستند: ۱- شمار کسانی که شخص را مجرم معرفی میکنند یا با برچسب زنندگان هم نوایی میکنند [۱۳]
ولد- برنارد- اسپینس، جرج- توماس- جعفری، جرمشناسی نظری، ص۳۰۱.
۲- دفعات برچسب که هر چه فرد بیشتر برچسب بخورد احتمال اینکه خود- انگارۀ مجرمانه بگیرد بیشتر میشود. [۱۴]
ویلیامز- مک شین، فرانک پی، ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۵۸.
۳- دفاع فرد برچسب خورده در مقابل حملههای واکنش اجتماعی که موجب میشود فرد برای کاستن از فشارهای ناشی از برچسب مجرمانه را بپذیرد؛ زیرا کسانی که خود را کاملاً مجرم تصور میکنند هنگامیکه دیگران آنها را با این عنوانها معرفی میکنند کمتر تهدید میشوند. [۱۵]
ولد – برنارد- اسپینس، جرج- توماس- جعفری، جرمشناسی نظری، ص۳۰۲.
۵ - رهآوردهامفاهیم مربوط به نظریه برچسبزنی در حوزه نظام عدالت کیفری مربوط به اطفال بیشتر بکار رفته شد و قضازدایی، جرمزدایی، قانونمندسازی و نهادینه سازی در این حوزه از نظام عدالت کیفری، تحت تاثیر مفاهیم این نظریه هستند. [۱۶]
ویلیامز- مک شین، فرانک پی، ماری یین دی، نظریههای جرمشناسی، ص۱۶۸.
۶ - پانویس
۷ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نظریه برچسبزنی»، تاریخ بازیابی ۹۹/۶/۱۸. |